کد مطلب:137391 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:250

ابوطالب و سرپرستی پیامبر
اگر درباره ی ابوطالب، خود را از هوس ها و مشتهیات نفسانی پاك كنیم، و در او مانند یك طالب حق و حقیقت بنگریم، نتیجه می گیریم كه او به خدا و رسولش ایمان داشته است. هنگامی كه پدر پیامبر (عبدالله) قبل از دیدن فرزند بزرگوارش از دنیا رفت، جدش عبدالمطلب سرپرستی حضرت را به عهده گرفت، و در حالی كه هشت سال از عمر شریفش سپری شده بود جدش نیز وفات كرد، اما قبل از وفاتش پیامبر صلی الله علیه و اله را به ابوطالب سپرده و خطاب به او گفت: «به او بپیوند، و با زبان و دست و مالت او را كمك و یاری كن كه او دارای مقام بلندی است، گویا می بینم كه این كودك به چنان عز و شرفی می رسد كه هیچ عربی قبل از او و بعد از او بدان مقام نرسیده و نخواهد رسید».

ابوطالب بعد از قبول كردن سرپرستی حضرت، درباره ی وی و خصوصیاتش چنین گفته است:

«در بسیاری از شبها كلماتی از او می شنیدم كه مرا به تعجب وا


می داشت، هر وقت او را برای صرف غذا صدا می زدم، به خوردن و آشامیدن آغاز نمی كرد مگر این كه می شنیدم می گفت: «بسم الله الاحد» و چون دست از خوردن می كشید می گفت: «الحمد لله كثیرا». روزی ناگهانی به منزل آمدم و با تعجب دیدم كه از پیشانی اش نور بسیاری به طرف آسمان ساطع می شود. هیچ گاه از زبان وی دروغی نشنیدم، وهیچ گونه جهل و نادانی از او مشاهده نكردم، بی جهت نمی خندید، با كودكان به بازی نمی پرداخت، توجه ای به آنها نداشته و خلوت و تنهایی را بیشتر دوست می داشت».

ابن عساكر نقل می كند: زمانی بر قریش قحطی و خشكسالی آمد، (قریشیان گفتند:ای ابوطالب، دره خشكیده واهل شهر دچار قحطی شده اند، برخیز و طلب باران كن. ابوطالب بیرون آمد در حالی كه پسری (حضرت محمد صلی الله علیه و اله) چون خورشید كه از پشت ابرهای سیاه نورافشانی می كند با او بود و در اطراف آن حضرت، كودكانی بودند، ابوطالب او را برگرفت و پشتش را به كعبه چسبانید) و در حالی كه او را بر سر انگشتانش بلند كرده بود، باران طلبید، بلافاصله از این سو و آن سو ابرها گرد آمدند و باریدند، به طوری كه وادی از آب باران سیراب شد، اهل بادیه و ده نشینان از نظر آب به وسعت و فراخی رسیدند و دره شكفته شد. در این خصوص ابوطالب سروده است:



و ابیض یستسقی الغمام بوجهه

ثمال الیتامی عصمة للأرامل



یعنی: رو سپیدی كه ابر از روی او سیراب می گردد، پناهگاه یتیمان و نگاهبان بیوه زنان است.

فاطمه ی بنت اسد، همسر ابوطالب درباره ی حضرت محمد صلی الله علیه و اله چنین


می گوید:

«در حیات خانه ی ما درختی بود كه مدت ها خشكیده بود، روزی محمد صلی الله علیه و آله پیش پای این درخت رفت و دست خود را به تنه ی آن درخت كشید، ناگهان دیدم در همان لحظه درخت سرسبز شد و خرما داد».

و در طبقات ابن سعد آمده است: فرزندان ابوطالب هر وقت كه با هم یا به تنهایی غذا می خوردند سیر نمی شدند، اما چون پیامبر صلی الله علیه و اله با ایشان غذا می خورد، (از بركت آن حضرت) همگی سیر می شدند. [1] .


[1] طبقات ج 1، ص 120.